کد خبر:868
گزارش اختصاصی | سالروز شهادت شهید احمد کشوری؛ پرواز جاودانه در آسمان دفاع مقدس
۱۵ آذر، سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری و روز هوانیروز است؛ خلبانی که با شجاعت در عملیاتهای سخت، بهویژه در نجات پاوه، نامش در تاریخ دفاع مقدس ماندگار شد.
به گزارش ایثارنیوز، احمد کشوری در ۳۱ تیر ۱۳۳۲ در شهرستان فیروزکوه و در خانوادهای مذهبی متولد شد. خانواده او اصالتاً اهل بروجرد بودند و پدرش، غلامحسین، به دلیل شغل ژاندارمری مجبور به جابهجاییهای متعدد بود. دوران کودکی احمد با کوچ خانواده به شهر کیاکلاء مازندران گره خورد؛ شهری با بافت سنتی و مردمی صمیمی که چنان دل خانواده کشوری را ربود که برای همیشه در آنجا ماندگار شدند. امروز نام کشوری و کیاکلاء به شکلی درهم تنیده است که بسیاری باور ندارند او اهل فیروزکوه و بروجرد باشد.
احمد تحصیلاتش را در نظام قدیم آموزشی، از ابتدا تا سوم متوسطه در کیاکلاء گذراند و سه سال پایانی دبیرستان را در دبیرستان قناد بابل با عنوان شاگرد ممتاز به پایان رساند. او در کنار درس، علاقه چشمگیری به هنرهایی مانند نقاشی، خطاطی و صنایع دستی داشت و مادرش بزرگترین مشوق او بود. کشوری حتی توانست در یکی از مسابقات طراحی کشور رتبه اول را کسب کند. در سال آخر دبیرستان، همراه دو دوست دیگرش فعالیتهای مذهبی را آغاز کرد؛ صدای خوش داشت، در مراسم مذهبی مرثیهخوانی میکرد و با جدیت، مدیریت مراسم را بر عهده میگرفت.
پس از دریافت دیپلم، در سال ۱۳۵۳ وارد آموزشگاه خلبانی هوانیروز شد. دوره خلبانی بالگرد کبری را در اصفهان طی حدود یک سال و نیم با موفقیت پشت سر گذاشت و سپس شش ماه دوره پیادهنظام را در شیراز گذراند و دوباره به اصفهان بازگشت. احمد کشوری در سال ۱۳۵۵ ازدواج کرد. همسر او گرایش مذهبی پررنگی داشت و همین موضوع باعث شد فعالیتهای مذهبی احمد گستردهتر و جدیتر ادامه پیدا کند. همان سال به کرمانشاه منتقل شد و در کنار مأموریتهای پروازی، همراه سرهنگ خلبان علی سعدی در فعالیتهای سیاسی و مذهبی نیز نقش فعالی داشت. در این دوره، او از محضر حجتالاسلام سید موسی موسوی و دکتر سید رضا موسوی بهرهمند میشد و معتقد بود مسلمان نباید صرفاً شناسنامهای باشد؛ بنابراین بهطور جدی به مطالعه ادیان پرداخت.
با گسترش فعالیتهای انقلابی، چند بار از سوی نیروهای امنیتی بازجویی شد. یک ماه پیش از ورود امام خمینی(ره) به کشور، از طرح کودتای ارتش برای محاصره فرودگاه مطلع شد و موضوع را به حجتالاسلام موسوی اطلاع داد. او حتی پیشنهاد عملیات پیشگیرانه با بالگرد را مطرح کرد که پس از مشورت با امام(ره)، از انجام آن صرفنظر شد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از ۲۸ اسفند ۱۳۵۷ و همزمان با آغاز درگیریهای کردستان، احمد کشوری به عنوان خلبانی ورزیده وارد میدان شد و مأموریتهای دشوار و حساسی را انجام داد. شهید فلاحی درباره او گفته بود:
«روزى مأموریت بسیار سختى در کردستان داشتم. همین که گفتم داوطلب میخواهم، کشوری از صف بیرون آمد. همیشه خطرناکترین مأموریتها را خودش انتخاب میکرد.»
جسارت و مهارت او به حدی بود که در همان روزها، حزب کومله، سازمان چریکهای فدایی خلق و حزب دموکرات، حکم ترورش را صادر کردند، اما کشوری هیچگاه از تهدیدها نهراسید.
در ۳ خرداد ۱۳۵۹ در یک عملیات ضربتی در منطقه سقز، چادر مهمات و دو تانک دشمن را منهدم کرد اما بالگردش هدف قرار گرفت. بازویش به شدت زخمی شد و چند ترکش به گردن و سینهاش اصابت کرد. با وجود شرایط وخیم، اجازه نداد بالگرد سقوط کند و آن را در پایگاه سقز نشاند. پس از انتقال به کرمانشاه و تهران و انجام چند عمل جراحی، بهبود نسبی پیدا کرد اما ترکش داخل سینهاش هنوز خارج نشده بود که جنگ تحمیلی آغاز شد و کشوری، بیدرنگ برای هدایت عملیاتهای هوانیروز راهی ایلام شد.
در غرب کشور، هماهنگی میان سپاه و ارتش یکی از دغدغههای مهم او بود. حجتالاسلام معادیخواه دربارهاش گفته بود:
«هماهنگی بین سپاه و ارتش در غرب کشور مرهون شهید کشوری بود.»
در همین دوره، عملیاتهای او در نجات پاوه و شکستن محاصره چندروزه شهر، یکی از برجستهترین صفحات زندگیاش شد.
بیست روز پیش از شهادت، به تهران رفت و همسر و دو فرزندش—مریم سهساله و علی سهماهه—را با خود به ایلام برد. به همسرش گفته بود:
«دلم میخواهد این چند روز آخر عمر کنارم باشید.»
سرانجام در ۱۵ آذر ۱۳۵۹ و پس از سه روز عملیات مداوم در منطقه ایلام، درگیر دو فروند جنگنده نیروی بعث عراق شد. بالگرد او با اصابت موشک سقوط کرد و احمد کشوری به آرزوی همیشگیاش—شهادت در راه حق—رسید. پیکرش پس از تشییعی باشکوه در بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد.
وصیتنامه شهید احمد کشوری
بسم الله الرحمن الرحیم
خدایا، شیطان را از ما دور کن. در میدان عشق تنها نیکان کشته میشوند و آدمهای روبهصفت سزاوار چنین جایگاهی نیستند. پایان زندگی هر کس مرگ اوست، جز مرگ مرد حق که آغاز دفتر اوست.
هر روز ستارهای از آسمان پایین میکشند، اما آسمان همچنان پرستاره است. امروز نیز دریایی از داوطلبان، به فرمان امام، روانه جبهههای حق علیه باطل شدهاند و من قطرهای از این دریای بیپایانم. این مسیر هر روز گستردهتر میشود.
راه شهیدان را ادامه دهید؛ آنها ناظر اعمال شما هستند. مراقب ستون پنجم باشید؛ همانهایی که در میان شما هستند. در برابر حرفهای منحرف بیتفاوت نمانید. امام را مانند مردم کوفه تنها نگذارید. در راهپیماییها بیش از گذشته شرکت کنید. دعای کمیل بخوانید. فرزندانتان را به فعالیت در راه خدا تشویق و آگاه کنید.
وصیت به پدر و مادرم
پدر و مادرم! با اینکه صبور هستید، باز هم از خدا میخواهم صبر بیشتری به شما بدهد. در راه خدا فعالیتهای خود را بیشتر کنید. برای من عزاداری نکنید؛ اگر گریه کردید، برای امام حسین(ع) گریه کنید و برای پدر و مادرانی که پنج فرزندشان شهید شدهاند. اگر گریههای عاشورا و تاسوعا نبود، امروز نامی از اسلام باقی نمیماند.
مواظب باشید پشت جبهه برای منافقان و ضدانقلاب خالی نماند. شرکت در مراسم عزاداری یاد شهدا را زنده میکند و یاد شهدا دلها را منقلب میسازد.
امام را تنها نگذارید و بدانید شهیدان بر کارهای شما نظارت دارند.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم و آسودگی ما عدم ماست
والسلام
قطرهای از دریای خروشان حزبالله
احمد کشوری





